قدس؛ بهرغم گسترش همکاریهای اسرائیلی-عربی، تلاشها برای ایجاد یک ائتلاف امنیتی منطقهای شبیه به ناتو برای مقابله با تهدیدهای ادعایی ناشی از ایران، ثمربخش نبوده است؛ کشورهای عربی به دلیل اولویتهای منطقهای خود و افول نفوذ آمریکا در منطقه، به اندازه آمریکا و رژیم صهیونیستی مشتاق تشکیل چنین ائتلافی نیستند.
در گزارشی در پایگاه خبری-تحلیلی بلغارستانی «مادِرن دیپلماسی» با این مقدمه آمده است: مهمترین مسئله اسرائیل امنیت است. اسرائیل ایران را تهدیدی وجودی میداند که باید به هر وسیلهای به آن پرداخته شود. برعکس، ایران برای کشورهای حاشیه خلیج فارس در حالی که نسبت به مقاصد منطقهای آن تردید دارند، تهدیدی قریبالوقوع محسوب نمیشود که مستلزم اقداماتی فوری باشد. اسرائیل نسبت به مقابله با ایران به منظور نگرانیها درباره برنامه هستهای آن، به رغم خطر گسترش تنشها تا حد جنگی تمامعیار متعهد است. از سوی دیگر، کشورهای عربی نه به دنبال یک درگیری مستقیم با همسایه پهناورتر خود هستند و نه از آن حمایت میکنند. آنها در عوض، بیش از پیش دیپلماسی را به گسترش تنشها ترجیح میدهند.
پایان اعتماد به آمریکا در میان کشورهای عربی
در ادامه مطلب این رسانه بلغارستانی آمده است: در پی کاهش تنشها میان ایران و همسایگان عرب آن از طریق تلاشهای دیپلماتیک، اعتماد به آمریکا به عنوان یک ضامن امنیتی برای عربستان سعودی و امارات متحده عربی رنگ باخته است. در سالهای اخیر، عربستان سعودی توانسته به طور موفقیتآمیزی برای یک توافق امنیتی با آمریکا تلاش کند که میتواند امنیت منطقهای پادشاهی سعودی را ارتقا دهد. دولتهای گذشته در کاخ سفید یا عربستان سعودی را تمسخر کرده یا به آن زور گفتهاند، مانند دولت «دونالد ترامپ» که از عربستان سعودی میخواست هزینه حفاظت از آن را بپردازد یا مانند دولت «جو بایدن» که وعده داده بود این کشور را به دلیل جنگی که در یمن برپا کرده بود و سوابق حقوق بشری آن به کشوری مطرود تبدیل کند. اکثریت کنگره دیدگاه مساعدی نسبت به عربستان سعودی ندارند. فروش تسلیحات پیشرفته آمریکایی به این کشور معمولا با سختگیریهای زیاد مواجه و یا رد میشود که در ریاض، تضعیف امنیت ملی عربستان تلقی میشود.
امارات متحده عربی نیز به عنوان یکی دیگر از بازیگران اصلی حوزه خلیج فارس و با وجود یک توافق همکاری دفاعی با آمریکا و روابط دیرینه، در سطحی پایینتر با دست رد آمریکا مواجه میشود. اماراتیها بر این باورند که آمریکا آسانسازی تامین منافع ملی این کشور را توسط امارات در منطقه سبک میشمارد و تدابیر امنیتی کافی برای امارات متحده عربی به این منظور در نظر نمیگیرد. اماراتیها زمانی که آمریکا انصارالله یمن را از فهرست سازمانهای تروریستی خود خارج کرد، خشنود نبودند. آنها همچنین در پی پاسخ کند و ضعیف آمریکا به حمله موشکی انصارالله یمن به امارات متحده عربی در ژانویه ۲۰۲۲ بیشتر نامید شدند. دولت بایدن ارسال جنگندههای «اف-۳۵»(F-۳۵) و پهپادهای «ریپر»(Reaper) به امارات متحده عربی را بهرغم توافق تامین این تسلیحات که در ژانویه ۲۰۲۱ امضا شده بود، متوقف کرد. کنگره فروش تسلیحات به امارات متحده عربی را به دلیل سوابق حقوق بشری آن، مداخله ستیزهجویانه در آفریقا و تعمیق روابط با چین محدود کرد.
مادرن دیپلماسی نوشته این سیاستهای آمریکا در قبال بازیگران عمده منطقهای به افزایش بیاعتمادی به مقاصد آمریکا در منطقه کمک کرده و به چین امکان داده است همکاریهای اقتصادی و نظامی خود با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای منطقه را تحکیم کند. چین پررنگتر شدن نقش خود در منطقه را در میانجیگریها برای آشتی دوباره ایران و عربستان سعودی در مارس ۲۰۲۳ به نمایش گذاشت که منجر به ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان ۲ کشور و کاهش تنشها میان ایران و همسایگان عرب آن شد. از آن پس، شکلگیری گفتمانی مستقیم و سازنده در منطقه شتاب گرفت. این آشتی دوباره و گفتمان شکلگرفته راهبرد عربی را به سمت ترجیح دادن دیپلماسی و تنشزدایی با ایران به رویکردی خصمانه و تقابلی سوق داد.
تشکیل ائتلاف امنیتی اسرائیلی-عربی در آینده نزدیک بعید است
در این گزارش همچنین آمده است: قابل اعتماد نبودن آمریکا به عنوان یک شریک امنیتی در میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مورد توجه قرار گرفته است. در نتیجه، تحقق چشمانداز یک ائتلاف امنیتی اسرائیلی-عربی که به عنوان یک راهبرد موازنه برونمرزی مورد حمایت آمریکا است، در آینده نزدیک، بعید به نظر میرسد. به ویژه، تبدیل کردن ایران به هدف اصلی این توافق امنیتی پیشنهادی تلاشهای عربی برای تنشزدایی با ایران را تضعیف و گفتمان امنیتی منطقهای را در آینده در منطقه خلیج فارس پیچیده میسازد.
نگارنده در بخشی از این گزارش تحلیلی اشاره میکند، «نگرانیهای عربی و نبود خوشبینی نسبت به یک ائتلاف منطقهای ضدایرانی که شامل اسرائیل نیز باشد، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را که سابقه طولانیترین دوران انتصاب به این سمت را دارد، از حمایت از چنین ائتلافی در هر فرصتی بازنداشته است. نتانیاهو همچنان در تلاش است تصویر روابط صمیمانه اسرائیلی-عربی را ارائه دهد که در واقع، وجود ندارد.
در ادامه این مطلب آمده است: نتانیاهو در سخنرانی خود رد سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۱۸ ایران را به اشاعه «مرگ و ویرانی در سراسر منطقه» متهم کرده و درباره روابط صمیمی اسرائیلی-عربی لاف زنی کرده و از رهبران اروپایی خواسته بود «در حمایت از تحریمهای تازه علیه ایران به آمریکا، اسرائیل و بیشتر جهان عرب بپیوندند.»
نتانیاهو، این بار، در سخنرانی خود در ۲۴ ژوئیه در کنگره آمریکا، به گونهای مصممتر بر تهدیدهای ایران علیه رژیم صهیونیستی و «دوستان عرب» آن تاکید کرده و پیشنهاد یک ائتلاف امنیتی شامل آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر کشورهای عربی برای مقابله با ایران را مطرح کرده بود. او با ادعای کمک برخی کشورهای عربی به مقابله با عملیات «وعده صادق» ایران در ۱۴ آوریل ۲۰۲۴ علیه اراضی اشغالی که پاسخ تلافیجویانه ایران به حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری سفارت ایران در دمشق بود، آن را نمونهای از یک ائتلاف بالقوه دانست.
نخستوزیر رژیم صهیونیستی این اقدام ادعایی از سوی برخی کشورهای عربی را گسترش «توافق ابراهیم» دانسته و آن را «ائتلاف ابراهیم» خواند.
توافق ابراهیم در سال ۲۰۲۲ با میانجیگری آمریکا موجب عادیسازی روابط دیپلماتیک میان رژیم صهیونیستی و چهار کشور عربی، از جمله امارات متحده عربی، سودان، مراکش و بحرین شد.
نگارنده در ادامه با بررسی ادعای نتانیاهو درباره کمک برخی کشورهای عربی منطقه به رژیم صهیونیستی برای مقابله با حمله موشکی و پهپادی گسترده ایران به اراضی اشغالی، مطرح کرد: اگرچه این اقدام بیسابقه به نظر میرسد، اما برابر با شکلگیری یک ائتلاف ضدایرانی، مشارکت در حملهای علیه ایران یا ارائه کمکهای لجستیکی به آمریکا یا اسرائیل برای انجام دادن چنین حملهای نیست. کمک به دفاع برابر با حمایت از یک حمله نیست. علاوه براین، جنگ تلافیجویانه و ویرانگر اسرائیل در غزه چنین همکاریهایی را با اسرائیل برای کشورهای عربی دشوار میسازد. هیچ دولت عربی نمیخواهد در حالی که فلسطینیها از تجاوزات نظامی اسرائیل رنج میبرند، با اسرائیل همکاری کند.
تقابل با ایران با راهبرد منطقهای عملگرایانه عربی سازگار نیست
این مطلب میافزاید: تبدیل کردن عادیسازی روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل به سلاحی علیه ایران، بیشتر به جای این که امنیت جمعی اسرائیلی-عربی را ارتقا دهد، در منطقه ایجاد تنش میکند. علاوه بر این، این توافقهای عادیسازی روابط، احتمالا، به جای رسیدگی به پیچیدگیهای ژئوپولتیکی منطقه غرب آسیا، هدف اثرگذاری بر سیاست داخلی آمریکا را دنبال کردهاند. هم دولت ترامپ و هم دولت بایدن برای عادیسازی روابط با اسرائیل به کشورهای عربی فشار آورده و امتیازاتی برای انجام شدن چنین اقدامی پیشنهاد کردهاند. این فرضیه که عادیسازی روابط کشورهای عربی بخشی از کارزار نظامی اسرائیلی یا آمریکایی- اسرائیلی علیه ایران یا در راستای حمایت از آن خواهد بود، با راهبرد منطقهای عملگرایانه عربی سازگار نیست که از مشارکت در هرگونه اقدام نظامی علیه ایران میپرهیزد.
نگارنده معتقد است که «کشورهای عربی به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس به منظور تحریک یک درگیری با ایران در حال گرم گرفتن با اسرائیل نیستند. شرکت دادن اسرائیل در تدابیر امنیتی خلیج فارس به بهای ایران، منجر به ثباتزدایی بیشتر در منطقه خواهد شد. حل کردن یک مشکل با ایجاد مشکلی بزرگتر یک راهبرد بلندمدت قابل اجرا برای امنیت منطقهای نیست.
در بخش پایانی این گزارش آمده است: حمایت قوی اسرائیلی-آمریکایی از یک ائتلاف اسرائیلی-عربی برای مقابله با ایران بیشتر تلاشی برای تعمیم نگرانیهای امنیتی اسرائیل به منطقه به نظر میرسد تا تامین امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس. بیگانهسازی ایران نه به نفع روابط عربی-ایرانی است و نه به ثبات منطقهای کمک میکند.
بهرغم اشتیاق اسرائیلی-آمریکایی نسبت به تشکیل این ائتلاف، عادیسازی تلاشها میان اسرائیل و کشورهای عربی و جوسازیهای رسانهای، احتمال ندارد که یک ائتلاف نظامی اسرائیلی-عربی ضد ایرانی به زودی محقق شود. نه ایران و نه همسایگان عرب آن به دنبال تقابل و درگیری در منطقه خلیج فارس نیستند. کشورهای عربی و ایران دیپلماسی را به تقابل، گفتمان را به تنشزایی و ثبات منطقهای را به ستیزهجویی مداوم ترجیح میدهند.
نظر شما